همهي ما جايزه گرفتن را دوست داريم، حالا گيرم كه هر چه ميخواهد، باشد. وقتي يك جايزه به دليل خاصّي به ما هديه داده ميشود، ارزش بيشتري دارد؛ يعني هميشه يادمان ميماند كه اين جايزه را براي چه كار خوبي گرفتهايم.
گاهي پدرها و مادرهايمان يادشان نيست كه بايد به ما جايزه بدهند. خوب كارشان زياد است، شايد فراموش كنند. شايد هم خودمان دوست داشته باشيم كه به خودمان جايزه بدهيم، يعني هي خودمان را تشويق كنيم! مخصوصاً براي درست درس خواندن.
ستارههاي خوشحال رنگي...
دوست خوبم!
در پايان هر هفته، دفتر برنامهريزي خود را باز كن و به صفحهي فرد، يعني صفحهي دستِ چپ نگاه كن. يك كادر در آن وجود دارد كه شامل
يك ستارهي خوشحال،
يك ستارهي متفكّر و
يك ستارهي عصباني
است؛ اگر به سؤالهايي نوشته شده در اين كادر دقّت كني، متوجّه ميشوي كه:
1- از شما پرسيده شده كه «آيا درس هر روز را همان خواندهاي؟»
فكر كن كه آيا سعي كردي هر درسي كه معلّم عزيزت در مدرسه درس داده، در خانه بخواني و از آن تمرين حل كني؟ يعني توانستي درس هر روز را همان روز بخواني؟ اگر اينطور است، پس يك ستارهي خوشحال رنگ كن و به خودت جايزه بده.
2- از شما پرسيده شده كه «چهقدر تمرين حل كردي؟»
يادت باشد كه علاوه بر حل كردن تمام تمرينهاي كتاب درسي، حتماً از هر درس، 5 تا تمرين هم از «كتابهاي كار كانون» حل كني. يعني همان كتابهاي «رياضيدان كوچك»، «دانشمند كوچك»، «نويسنده كوچك» و «جهانگرد كوچك»
خوب، اگر توانستي در طول يك هفته، هر روز 5 تمرين از هر درس حل كني، يعني در پايان هفته، حتماً 30 تمرين از هر درس حل كردهاي.
30 (تمرين در هفته) = 5 (تعداد تمرينهاي هر روز) × 6 (تعداد روزهاي هفته)
اگر اينطور است، پس يك ستارهي خوشحال رنگ كن و به خودت جايزه بده.
3- از شما پرسيده شده كه «آيا از كار خودت در هفتهي گذشته راضي هستي؟»
دوست عزيز، هيچكس به اندازهي خود ما، نميتواند ما را ارزيابي كند، ما خودمان بهتر از همه، خودمان را ميشناسيم. پس اگر از درس خواندنت در پايان هفته راضي بودي و بهعلاوه توانستي، بين درس خواندن و تفريح كردن، تعادل برقرار كني، پس يك ستارهي خوشحال رنگ كن و به خودت جايزه بده.
آرزو ميكنم كه همهي شما در پايان هفته، حتماً 3 تا ستارهي خوشحال به خودتان هديه بدهيد. فكر كن كه اگر اين جوري باشد، در پايان سال، چند تا ستاره به خودت هديه دادهاي؟ معلوم است، يك عالمه...
راستي من براي خودم ستارههاي خوشحال را به رنگ قرمز، رنگ ميكنم، چون اين رنگ را خيلي دوست دارم. شما آن ستارهها را چه رنگي، رنگ ميكني؟
جملهي زير را بخوان و جوابش را در همينجا بنويس...
(من ستارههاي خوشحال دفتر برنامهريزي را به رنگ . . .، رنگآميزي ميكنم.)